جمع خودمانی بچه های طرح ولایت

بسیج دانشجویی استان یزد

جمع خودمانی بچه های طرح ولایت

بسیج دانشجویی استان یزد

کلام ولایت-1: آزادی در کلاس اسلامی

یک طرح ولایتی | سه شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۰۳ ب.ظ | ۰ نظر
ریشة آزادی در اسلام

-       ریشة آزادى در فرهنگ اسلامى، جهان‌بینى توحیدى است. اصل توحید با اعماق معانى ظریف و دقیقى که دارد، آزاد بودن انسان را تضمین می­کند؛ یعنى هر کسى که معتقد به وحدانیت خداست و توحید را قبول دارد، باید انسان را آزاد بگذارد.(امام خامنه ای، 19دی65)

معنای آزادی از منظر تکلیف

-       آزادى را از دیدگاه یک تکلیف باید نگاه کنیم. این­جور نیست که بگوییم خیلى خوب، آزادى چیز خوبى است، اما من این چیز خوب را نمی­خواهم. نخیر، نمی­شود.

-       باید انسان به دنبال آزادى باشد؛ هم آزادى خود و هم آزادى دیگران؛ نباید اجازه بدهد که کسى در استضعاف و ذلت و محکومیت باقى بماند.(23آبان91)

معنای آزادی به معنای حق

-       ما راجع به آزادى از منظر حق، به اصطلاح قرآنى عمل کنیم. حق در اصطلاح قرآن... آن­چه به طور خلاصه و مجمل در دو کلمه شاید بشود یک معناى سطحى از آن داد، به معناى دستگاه نظام‌مند و هدفدار است.

-       یکى از مواد این عالم، ارادة انسان است؛ یکى از مواد این تشریع، آزادى انسان است؛ پس این حق است. با این دید به مسئلة آزادى نگاه کنیم، که آزادى حق است در مقابل باطل.(همان)

تبیین واضح­ترین آیه قرآن کریم با مفهوم آزادی

-       در آیه معروف سوره مبارکه‌ اعراف می­فرماید: «اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الْأمِّىَّ الَّذى یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً فِى التَّوْراةِ وَالْاِنْجیلِ یَأمُرُهُمْ بِالْمَعْروفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُم اِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتى کانَتْ عَلَیْهِمْ». این واضح‌ترین آیه در قرآن براى آزادى است، که «اِصْر» را برمی­دارد.

-       «اَواصِر» ما آن چیزهایى است که ما را می­چسباند به زمین، مانع پروازمان می­شود.

-       پیغمبرآمده است غل و زنجیر را بردارد.(همان)

آزادی معنوی، عالی­ترین سطح آزادی

-       یک آزادى دیگرى وجود دارد که می­توان آن را «آزادى معنوى» دانست و آن، آزادى از چنگ عوامل درونى‌اى است که مانع عمل آزاد ما در جامعه می­شود، یا مانع آزاداندیشى ما در جامعه می­شود؛ مثل ترس از مرگ، ترس از گرسنگى، ترس از فقر. در قرآن به این ترس­ها اشاره شده است... یا ترس از سلب امتیازات.

-       فرض کنید ما در فلان دستگاه یک امتیازى داریم؛ اگر این حرف را بزنیم، اگر این آزادگى را به خرج دهیم، اگر این امر به معروف را بکنیم، ساقط می­شویم. یا طمع، طمع موجب می­شود که من عیب شما را نگویم، با شما آزادانه برخورد نکنم- شمایى که صاحب قدرت هستید- براى خاطر این­که در شما طمع دارم. یا حسادت، یا تعصب­هاى بی­جا و غلط، یا تحجر؛ این­ها هم یک نوع موانع درونى است که آزادى از این­ها را هم می­شود اسمش را گذاشت آزادى معنوى.(همان)

تفاوت­های آزادی در فرهنگ اسلامی با آزادی در نگاه غرب [مرز آزادی صرفاً منافع دیگران نیست]

-       در اسلام قانون که محدود کنندة آزادى انسان است، فقط در زمینة مسایل اجتماعى نیست، بلکه شامل مسایل فردى و شخصى و خصوصى انسان هم می­شود.

-       در فرهنگ غربى که قانون مرز آزادى را معین می­کند، این قانون ناظر به مسایل اجتماعى است. بدین­معنى که قانون می­گوید آزادىِ هیچ انسانى نباید آزادى دیگران را تهدید کند و منافع آن­ها را به خطر بیندازد. در اسلام مرز فقط این نیست.

-       یعنى قانونى که آزادى انسان را محدود می­کند، به انسان می­گوید که استفاده‌ از آزادى علاوه‌ بر این­که باید آزادى دیگران را به خطر نیندازد و منافع جامعه را و دیگران را تهدید نکند، باید منافع خود او را هم، خود انسان و خود آن شخص را به خطر نیندازد... لذا ضرر زدن به خود در اسلام ممنوع است، «خودکشى» ممنوع است.

-       بنابراین یک انسان نمی­تواند بگوید من اختیار خودم را دارم و به اختیار خودم می‌خواهم آزادى خودم را سلب کنم یا خودم را در اختیار دیگران قرار بدهم یا فلان تحمیل را و زور را تحمل کنم یا روح خودم و دل خودم را تربیت و تکامل نبخشم.(3بهمن65)

واقعی نبودن شعار آزادی در دنیای غرب

-       شعار آزادى اظهار عقیده و آزادى بیان در دنیاى غرب هم یک شعار واقعى نیست. یک چیزى که در صورت و ظاهرْ آزادى است، وجود دارد، اما در واقع آزادى به آن معنایى که ادعا می­کنند، نیست، بلکه حتى سانسور و اختناق به شکل بسیار ظریف و موذیانه‌اى در این کشورها وجود دارد.

-       سانسورى که در کشورهاى غرب هست، تقریباً از جهاتى شبیه هست به همان سانسور و کنترلى که در دوران ظهور اسلام در مکه نسبت به افکار انقلابى رسول خدا وجود داشت. حالا آن­ها در دوران جاهلیت زندگى می­کردند، این­ها در دوران «مدرنیسم» زندگى می­کنند.

-       روش­ها تفاوت کرده، اما روح قضیه همان هست.(4اردیبهشت66)

شک در اصول دین بلا اشکال است

-       اصل فکر کردن و اندیشیدن در اسلام نه فقط آزاد است، بلکه لازم و واجب هم هست و شاید در بین کتاب­هاى آسمانى و نوشته‌هاى مذهبى هیچ کتابى را نشود پیدا کرد که به قدر قرآن انسان­ها را به تفکر و تعقل و مطالعه‌ در پدیده‌هاى حیات و امور مادى و معنوى و انسانى و تدبر در تاریخ و امثال این­ها دعوت کرده باشد. این در هیچ کتاب دیگرى شاید یا حتماً نیست.

-       حتى تفکر در باب اصول مذهبى واجب است و پیدا کردن یک استدلال بر توحید یا نبوت یا بقیة اصول براى هر کسى لازم است. حتى بالاتر از این، اگر کسى در تفکرات مذهبى خود دچار وسوسه و تردید و شک و شبهه بشود، این هم از نظر اسلام چیز ناشایسته‌اى نیست.

-       البته در شک نباید بماند و موظف است که با تلاش و تفکر و ادامة جستجو و بررسى به یک نقطة یقین‌آور و قابل اعتمادى خود را برساند. اما اصل این­که در یک امرى، در یک اصلى از اصول دینى در ذهن کسى شک به وجود بیاید، این چیزى نیست که در دین مقدس اسلام مرز ایمان به حساب آمده باشد و ممنوع باشد؛ اختیارى هم نیست، قابل منع هم نیست.(17بهمن65)

محدودة آزادی عقیده

-       اگر یک سخنى از گوینده‌اى در فضا و محیطى و در شرایطى و با مخاطبینى صادر بشود که مایة گمراهى جمعى از مردم هست، این از نظر اسلام ممنوع است. دلیل و فلسفة این ممنوعیت هم واضح است؛ چون اساساً آزادى براى هدایت افکار است، براى رشد افکار است، براى پیشرفت جامعه است.

-       آن آزادى‌اى که موجب گمراهى افکار باشد، موجب رکود افکار باشد، موجب عقب‌گرد جامعه باشد، این یقیناً قابل قبول نیست. پس یکى از مرزهاى آزادى بیان عبارت است از اغواگرى، گمراه‌سازى. هر سخنى که گمراه کننده و به خطا افکنندة دل­ها و ذهن­ها در جامعه باشد، این ممنوع است.(18اردیبهشت66)

تشکیل کرسی­های آزاداندیشی، یکی از نمونه­های عملی نهادینه­سازی آزادی بیان و اندیشه

-      یکى از موضوعاتى که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسئلة آزاداندیشى است... چرا این کرسی­هاى آزاداندیشى در قم تشکیل نمی­شود؟ چه اشکالى دارد؟

-       حوزه‏هاى علمیه‏ ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمى بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می­کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‏هاى درسىِ غیر حوزه‏ علمیه، که شاگرد پاى درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنى و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می­کند، هیچ ملاحظة استاد را هم نمی‌کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی­برد و ناراحت نمی­شود؛ این خیلى چیز مهمى است. خوب، این مال حوزة‏ ماست... اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه کنید، از این قبیل مشاهده می­کنید.(8آذر86)

-       [نباید] از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد چنا­ن­چه نباید به جاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت­گریزى لغزید.

-       آن روز که سهم «آزادى»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یک­جا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمى و تفکر بالندة دینى در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمى و دینى» در کلیه علوم و معارف دانشگاهى و حوزوى زده شده است.

-       بى‌شک آزادی­خواهى و مطالبه فرصتى براى اندیشیدن و براى بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادى»، یک مطالبة اسلامى است و «آزادى تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتى بلکه از اهداف اصلى انقلاب اسلامى است.(16بهمن81)

نتیجه ­گیری

-       باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومى در حوزه و دانشگاه شود.

-       در قلمروهاى گوناگون عقل نظرى و عملى، از نظریه‌سازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند.

-       باید ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با یکدیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعاده هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبه­اى جهانى که استحقاق آن را دارد بار دیگردست یابد.(همان)

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی